در قسمت قبل درمورد پنج عامل اساسی که بر دیده شدن و محبوبیت مد ژاپن تاثیر چشمگیری داشتند، گفته شد. در این مقاله از ایسی میاکه، یوجی یاماموتو و عوامل مهمی که به قدرت مد توکیو و پایتخت شدن آن قوت بخشیدند خواهم گفت. با هم انقلاب بزرگ فشن در قرن 20 را بررسی میکنیم که درهای تازه ای نه تنها به روی مد ژاپن بلکه به روی صنعت مد دنیا باز کردند.
این مطلب در دسته بندی فشن مدیا و در وبسایت بک استیج - پشت صحنه دنیای مد نوشته شده. با ما همراه باشید.
شاخصه های اصلی مکتب مد ژاپن
مکتب ژاپن با چند نکته ی شاخص قابل بررسی است اما مهمترین آن توجه به معنویت و عمق وجود انسان است. ژاپنی ها با دیدگاه خود توانستند ویژگی هایی که ما امروزه مورد بحث قرار می دهیم را وارد عرصه ی مد کنند. سادگی در طرح کلی و توجه به سیلوئت کیمونو (حتی به طور غیرمستقیم) باعث شدند سبک مینیمال در فشن ظهور کند. لباسهای ساده و اورسایز، لباسهای بدون جنسیت و استایل تک رنگ ( مونوکروم ) همه و همه از ویژگی های مکتب ژاپن بودند که حتی بعد از گذشت دهه ها هنوز هم از مد نیافتاده اند.
درِ اول : ایسی میاکه وارد می شود
به گفته ی متخصصین، ژاپن را می توان مهد پیشرفت در یک ساختار سنتی دانست که البته میزان وفاداری ای که مردم ژاپن به کیمونو دارند و خلاقیتی که برای ماندگاری آن در نظر می گیرند صحت این موضوع را تایید می کند. ایسی میاکه که چندسال قبل از بمبباران اتمی در هیروشیما به دنیا آمد را اغلب به خاطر تلفیق عناصر پوشاک شرق و غرب می شناسند.او به خاطر طرح هایش نام خود را برای همیشه بین طراحان تاثیرگذار دنیا ثبت کرد.
میاکه که در رشته های گرافیک و معماری تحصیل می کرد (که البته رشته ی دوم نا تمام باقی ماند)، در اواخر دهه 70 وارد دنیای بی انتهای مد شد. همانطور که در قسمت قبل اشاره کردم، میاکه با وفاداری به اصول هنری و معنوی ژاپن و الهام گرفتن از کیمونو و هنر اریگامی، طرح های خود را با هوشمندی کامل با شیوه های جدید تلفیق کرد. او در سال 1978 در اولین نمایش مد خود تمام بنیان مد کلاسیک را دگرگون کرد. میاکه علاوه بر وفاداری به اصول کیمونو از روش های الگو و دوخت فرانسوی هم استفاده کرد تا کارهای تمیز و جدیدتری را ارائه دهد و همین نکته باعث شد کار او مورد پسند عموم مردم قرار گیرد. میاکه نگاه متفاوتی به رنگ و طرح پارچه ها داشت و به همین خاطر براساس طرح هایی که ابداع کرد، تکنولوژی ساخت پارچه های پلیسه را تغییر داد.
در دوم: سیگار، کلاه، سیاه و سفید، یوجی یاماموتو
یوجی یاماموتو در سال 1943 در توکیو متولد شد. یاماموتو در رشته ی حقوق تحصیل میکرد تا اینکه به خاطر شرایط مالی و کمک به مادرش آن را رها کرد و به خیاطی مشغول شد. او مهارت های خیاطی را آموخت و زمانی که 26 سال داشت مدرک طراحی مد خود را گرفت. یوجی یاماماتو را بیشتر به خاطر روحیه ی آوانگارد لباسهایش میشناسند. مردی که سیلوئت های بزرگ و رنگ مشکی که به گفته ی خودش متواضع، متکبرانه و در عین حال تنبل و اسان است امضای کارش است.
البته او هم مانند میاکه و دیگر طراحان آن زمان، در ابتدا هیروشیما را منبع الهام در نظر گرفته بود و رفته رفته سبک شخصی خودش را پیدا و خلق. اولین کالکشن او که Y’S نام داشت شامل لباسهایی از مردان بود که بر تن زنان پوشانده شده بودند. یاماموتو در مورد این کالکشن میگوید:
وقتی طراحی را شروع کردم، می خواستم لباس های مردانه برای زنان بسازم.
اخیراً توضیح داده است:
“زمانی که در سال 1977 شروع به ساختن لباس برای لاین Y’S خود کردم، تمام چیزی که می خواستم این بود که زنان لباس های مردانه بپوشند. من به فکر طراحی مانتو برای زنان افتادم واین برای من معنایی داشت. – ایده کتی که از بدن زن نگهبانی و آن را پنهان می کند – می خواستم بدن زن را از چیزی محافظت کنم – شاید از چشمان مردان یا شاید باد سرد».
در سوم: وقتی سه بزرگ، مد دنیا را متحول کردند (آوانگارد ژاپنی)
سبک آوانگارد به سالهای دور و حتی به قرن 19 میلادی بر می گردد اما تقریبا از اوایل دهه 60 بود که بحث آوانگارد به نوع امروزی وارد فشن شد و زمانی که ایسی میاکه در دهه 80 وارد عرصه ی مد شد این موضوع از بین کاغذ پاره های منتقدان و محافل بیرون آمد و بر ذهن زیبا و خلاق هنرمندان نشست تا زمانی که در جامعه به شکل هنری بصری، عینیت یافت. حضور همزمان ایسی میاکه ( بنیان گذار مد آوانگارد در نظر گرفته می شود)، ری کاواکوبو و یوجی یاماموتو باعث تحولی شگرف در دنیای مد شد، تحولی که اروپا تا آن زمان شاهدش نبود و به همین دلیل به آنها لقب سه بزرگ ( و البته ساختارگرا) را دادند.
این جریانات باعث شد که مسیر رسیدن به مد دوباره بررسی شود. با ابداعات جدید این طراحان، تکنولوژی تولیدات پارچه های تریکو پلیسه با رنگ ها و طرح های بیشتری پیشرفت کرد. ساختار جنسیتی لباسها کمتر و لباسهایی برای همه ی جنسیت ها تولید شد. مقوله ی زیبایی شناسی به نوع مدرن خودش دست یافت و همه ی اینها عواملی بودند که مد ژاپن را به نقطه ی صعود نزدیکتر می کردند و باعث شدند که ژاپن از تاثیرگذارترین ها در مد آوانگارد باشد.
باورهای ژاپنی و تلاش ستودنی آنها بعد از حادثه ی هیروشیما باعث دیده شدن هرچه بیشتر هنر این مرز و بوم شد. از این زمان موج عظیمی در عرصه ی سلیقه ی مردمی به وجود آمد. مرد و زن ، پیر و جوان همه و همه عطشی سیری ناپذیر در پوشیدن لباس های مدرن و مد روزی که طراحانشان خلق می کردند را داشتند. لباسهایی که هم یادآور سنت ژاپن بودند و هم متناسب با سلیقه و هنر غرب.
چشم انداز
مکتب ژاپن تجمع تضادهاست یعنی از طرفی ظاهری نامرتب و جسور و از طرفی دیگر زیبایی و قدرت بی نظیری دارد. مکتب ژاپن را هم ویرانگرا و هم ساختارگرا می دانند و این همان تفکری است که وابی سابی ژاپنی برای آنها به ارمغان آورده یعنی نگاه به بمب باران هیروشیما به عنوان مرگ و همچنین حیات دوباره ی پس از آن در قالب ساختن دنیایی جدید. ژاپن هر روز روی بخش های وسیعی از صنعت و هنر اثر می گذارد و ما منتظریم تا ببینیم کشور سامورایی ها چه غوغایی قرار است به پا کند.
در ادامه…
در قسمت بعد از تلاش ها و کارهای خلاقانه ی ری کاواکوبو می نویسم. زنی قدرتمند و جسور که زیبایی منحصر به فرد خود را به ارمغان آورد.