در اتاق فکر طراحی لباس بهترین سریال تاریخ چه میگذشت؟
بریکینگ بد،سریال منتشر شده در سال ۲۰۰۸ میلادی،با IMDB 9.5، یکی از محبوب ترین سریال ها بین افرادی هست که طرفدار ژانر های گنگستری هستند و جوایزی زیادی رو در طی سالهای پخش از آن خودش کرده.
برای مخاطب هایی که این سریال رو تماشا کردن،احتمالا دیدن واژه فشن و بریکینگ بد تو یه مقاله تو همچین سایتی عجیب به نظر میاد. مثلا تا وقتی که «امیلی این پاریس» هست چطور میشه هایزنبرگ بزرگ خودش رو تو یه مقاله فشنی پیدا میکنه؟
اینجا قسمتیه که میتونه براتون شوک کننده باشه!
اگه برای بار دوم به تماشای این سریال بشینید،بریکینگ بد و استفاده نمادین از رنگها در لباس های بازیگران،توجه شمارو تماما از آن خودشون میکنن.
بی شک اتاق فکر طراحی لباس این سریال بهترین استفاده رو از رنگها در بین سریال ها از آن خودشون کردن.
تو این مقاله به بررسی ربط روانشناسی رنگها و معرفی شخصیت های سریال میپردازیم
این مطلب در دسته بندی طراحی لباس و در وبسایت بک استیج - پشت صحنه دنیای مد نوشته شده. با ما همراه باشید.
جسی پینکمن
با جسی پینکن شروع میکنیم. پسری با استایل لش و اورسایز که معمولا به خوبی ست شدن شروع به معرفی خودش میکنه. با توجه به پالت رنگ جسی پینکمن در طول سریال، بیشترین رنگ های مورد استفاده جسی قرمز،زرد و در اواخر سریال طیف های تیره و مشکی تر هستن.
قرمز
با توجه به روحیات پرخاشگر جسی،شغل پر اضطراب مواد فروشی،تنش هایی که در طول سریال درگیرش میشه و هیجاناتی که تجربه میکنه، قرمز انتخاب برازنده ای برای نشان دادن حالات درونی این فرد بود.قرمز در روانشناسی خود حالات تحریک آمیز روانی،هیجان،ماجراجویی و… رو ثبت میکنه.
زرد
دومین رنگ پر استفاده در استایل جسی،یعنی زرد،تو این سریال سمبلی از محافظه کاری، زنگ خطر و هشدار، پخت و پز مواد و پولشویی هست که هم نشینی خوبی در کنار قرمز و زندگی جسی داره. همچنین رنگ زرد یکی از پر بحث ترین رنگ هایی هست که در ادامه مقاله تو هر بخش بررسی میشه.
تحول روحی جسی با پالت رنگی
با مرگ جین و شکست عشقی سختی که جسی باهاش مواجه میشه،یکی از پر تحول ترین تغییر استایل ها برای جسی پیش میاد. این کاراکتر بعد از مرگ جین از اون استایل های لش و رو مد به استفاده از رنگ های تیره مثل طوسی و مشکی که نمادی از غم و از دست دادن هست رو میاره و در فصل های آخر سریال وقتی جسی به شدت درمونده و خسته شده از زندگی که خودشو درگیر کرده،استفاده از این رنگها به اوج خودش میرسه و ما تحول یک شخصیت و فروپاشی روانیش رو از ابتدا با رنگ شاد و امیدواری مثل زرد به همیشه مشکی و تیره پوش بودن تماشا میکنیم.
در قسمتی از این سریال زمانی که جسی مدتی میخواد از زندگی پر اشوبش فاصله بگیره ما اون رو با یه حوله سبز رنگ میبینیم که بر اساس فرض میتونه به گذر اون از مرگ جین و احیای سلامت و روانش اشاره کرده باشه.
از والتر وایت به هایزنبرگ
تو فصل اول والتر وایت که یک معلم شیمی سادهست و زندگیش خالی از حاشیه و هیجان، پالت رنگی لباساش هم به تن های مختلف طوسی،رنگ های نود و اندکی سبزها ختم میشه. رنگ هایی که به خوبی یک معلم سالمند و بی حاشیه رو به تصویر میکشن.
سبز
سبزها فلسفه ی خاص خودشون رو دارن. سبزها در جاهای مختلف این سریال به معنای پول(فصل اول)، طماع(پوشیدن لباس سبز توسط اسکایلر در جلسه با وکیل)، ناامیدی و طماع(موقع کشتن گاس)و…استفاده شدن.
سبزها در فصل اول به ناامیدی والتر و در جلوتر با رونق گرفتن بیزینس شیشه، به طمع والتر اشاره میکنه.
در فصل دوم ما والتر رو با رنگ های سنگین تری هم مثل زرشکی و جیگری ها یا تن های بژ مشاهده میکنیم که میتونه روندی از پولدار شدن رو نشون بده که این رنگها تا فصل آخر هم مشاهده میشن.
اما در فصل سوم و نمود یهویی آبی ها در استایل والتر، رنگ موردعلاقهش و امضایی که با کارش زده شده، بی ربط به شغلی که داره یا همون شیشه ابی نیست.
هایزنبرگ
با کنار گذاشتن والتر وایت،میتونیم نگاهی به استایل هایزنبرگ داشته باشیم که هر آیتمی در استایش فلسفه خودش رو داره.
مثلا دلیل اصلی که والتر از کلاه استفاده میکرد،حفاظت از سر بدون موی این بازیگر در آفتاب سوزان بیابون هایی بود که فیلمبرداری داشتن. اما نبوغ و زیرکی کارگردان و این اتاق فکر،اونجایی تحسین برانگیز میشه که این کلاه، دقیقا شبیه کلاهی هست که در یک فیلم قدیمی با داستان مشابه( بگرد دنبال شیشه فروش!!!) استفاده شده و حتی با دیالوگی هم به اون فیلم اشاره میکنن.
عینک ها میتونن به جای ماسک هایی باشن که برای تغییر شخصیت ازشون استفاده میکنیم. تبدیلی که والتر به هایزنبرگ دنبالش بود.
گفته شده که این کلاه نشونه اعتماد به نفس، قدرت طلبی و جاه طلبی هایزنبرگ نسبت به والتر بود و با استفاده از یک استایل مشکی،یک کلاه و عینک، ما شاهد یکی از ایکانیک ترین استایل ها هستیم که با say my name،همه جا شناخته شده.
اسکایلر وایت
ابی
نفر بعدی اسکایلر هست. حدس میزنم به خاطر تنفر دسته جمعی که هوادارن این سریال از اسکایلر دارن ترجیح میدید این قسمت رو نخونید ولی به نظرم از دستش ندید.همانطور که پالت رنگی اسکایلر رو مشاهده میکنید، قراره راجع به آبی ها بحث مفصلی داشته باشیم. تا حالا شنیدید که اگه آبی بپوشید در نظر بقیه قابل اعتماد تر به نظر میاید؟این موضوع درباره رابطه خانواده با اسکایلره. کسی که حداقل در فصل اول خوش بین بود و امنیت خانواده براش در الویت قرار داشت. آبی به خاطر روحیات ملایمش، رنگ منتخب خوبی برای شخصیت اسکایلر در فصل اولیه این سریال بود. همینطور رنگ آبی در روانشناسی خودش به خلوص و امنیت هم اشاره میکنه. مثل خلوصی که والتر در شیشه بهش رسید و امنیتی که والتر،از طریق پول برآورده شده میدیدش.
با جلوتر رفتن سریال دوباره رگه های از سبز (طماع) در اسکایلر دیده میشه اما پرتوجه ترین رنگ،تیره ها و مشکی هاست که برعکس جسی، برای اسکایلر به ویژگی های دیگه ای از این رنگ اشاره میشه. با عوض شدن شخصیت اسکایلر،خیانت و شکست های عاطفی که زندگیشون متحمل میشه،مشکی ها در اینجا به ناامنی،احساس گناه، ترس ،فریب و… معنا پیدا میکنن.
رنگ های نود و پولدار بودن
در فصل های آخر ما استفاده از رنگ های سفید،نودها و کرم هارو زمانی که اسکایلر مشغول به پولشویی و کار در کارواش میشه،مشاهده میکنیم که هم به پولدار شدن و هم به شغلشون که در ارتباط با پاکیزگی هست اشاره داره و اسکایلر رو تبدیل به یه بیزینس وومن کرده. اما چرا نودها رنگ های پولداری هستن؟
تو فصل اول و مهمونی گرچن و الیوت،تمام کسایی که در مهمونی حضور داشتن و پولدار بودن،به جز وایت و اسکایلر از این تناژ رنگی استفاده کرده بودن و این سمبل خوبی از این رنگ تبدیل شده بود.
ماری
و نفر آخری که واقعا نادیده گرفتنش سخت میشد، ماری(خواهر اسکایلر) هست که در بنفش ها غرق شده.
بنفش
از نظر سبملیک بنفش برای ماری رنگی بود که به خودخواهی و گمراه شدن (اشاره به دزدی ها) و دور بودن از اتفاقاتی که میوفته بود. شخصیت تقریبا مبهم و عجیبی که ماری داشت،روحیه افسرده و مراجعه هایی که به روانشناس میکرد،استفاده از بنفش رو که در ویژگی های خودش افسردگی و خودخواهی رو داره براش الزامی میکرد. ماری انقدر شیفته بنفش بود که از وسایل خونه تا شلوار دختر کوچولوی والتر و اسکایلر،هالی، وقتی پیش ماری بود رو هم بنفش انتخاب میکرد.
مشکی ها و ویزگی های مختلف
اما نکته قابل توجه در استایل ماری به وقت هایی هست که ماری از بنفش استفاده نکرده؛ مثل وقتی که به دزدی از خونه ها رو میاره،مشکی میپوشه که ویژگی شرارت رو نشون میده. یا زمانی که خانواده والتر در خونه ماری تحت حفاظت DEA بودن از مشکی و ویژگی حس ایمن این رنگ استفاده میکنه. و در نهایت وقتی راز والتر برملا میشه و زندگی ماری بهم میریزه،ماری به نشونه افسردگی،مشکی هارو جایگزین بنفش میکنه.
و اگه بخواهیم نگاه آخر و کلی به استفاده زیرکانه از رنگها در این سریال بندازیم:
فصل اول : خون،شیشه،پول
قرمز
قرمزی روی زمین، اشاره به تجارت خونین شیشه.
قرمز علاوه بر چیزهایی که تو استایل جسی بهش اشاره شد، اشاره ی زیادی به خون های ریخته شده داره. آزمایشگاه گاس به رنگ قرمز و تمام کسایی که تو این راه قربانی شدن، لباس قرمز جسی موقع کشتن گیل و در مهمونی که در خونه دن الادیو به عزا تبدیل شد،و قبل از مرگ جین…
زرد
با نگاهی دوباره به زردها و استفاده همیشگی گاس فرینگ از این رنگ ، اینبار شما هم میتونید حدس بزنید که ویژگی های روانشناسی دیگری از رنگ زرد مثل تمرکز و محافظه کار بودن دلایلیه که گاس از این رنگ استفاده کرده.
همچنین مری، در اپیزودی که هنک در دستشویی پی به راز والتر میبره هم رنگ زرد تنشه. زنگ خطر !!!
در اپیزود سوم از فصل اول این سریال هم که کریزی ۹ در زیر زمین خونه جسی زندانی شده بود، والتر با سرهم کردن تیکه های شکسته ی بشقاب زرد رنگ، پی به حقه کریزی میبره و در آخر هم درحالی که یک راه راه زرد رنگ تنشه،اون رو به قتل میرسونه.
این سریال انقدر با ریزبینی تهیه شده که علاوه بر نکات استایلینگ و رنگ شناسی، تو خیلی از اپیزود ها علامت ها و نشانه هایی هست که دوست داران این سریال رو هیجان زده میکنه.
در آخر با نقل قولی از کارگردان این سریال،شما رو به دوباره دیدن این نمایش هنری دعوت میکنم :
من میخواهم زمانبندی رنگ را برای هر یک از این قسمتها انجام دهم. وقتی با رنگشناس (متخصص رنگ)مینشینید و مطمئن میشوید که رنگ هر یک از صحنهها همان طور است که شما میخواهید.
منبع انگلیسی : Colors | Breaking Bad Wiki
مرسی که تا اینجا همراه من بودید.