سرگذشت ندیمه، یکی از سریالهایی هست که این روزها نامش بسیار برسر زبانها افتادهاست.
این مطلب در دسته بندی طراحی لباس و در وبسایت بک استیج - پشت صحنه دنیای مد نوشته شده. با ما همراه باشید.
این سریال بر اساس رمان فمینیستی مارگارت اتوود که در سال ۱۹۸۵ نوشتهشده، ساختهشده که آیندهی دیستوپیایی”Dystopian” در ایالات متحده سابق که امروزه به نام جمهوری گیلاد شناختهمیشود را روایت میکند و نوعی بازگشت به ارزشهای سنتی بخصوص تحت سلطه گرفتن زنان در تمام سطوح آن دیدهمیشود و این تصاویر بیرحمانه و دلخراش، میتواند ساعتها ذهن شمارا به خود مشغول کند.
نگاهی بر سریال سرگذشت ندیمه
داستان سرگذشت ندیمه این است که به دلیل آلودگی سمی، بیشتر زنان نابارور هستند؛ به جز کنیزانی که وظیفه آنان فرزندآوری برای طبقه بالای گیلاد است و شخصیت اصلی داستان بنام الیزابت ماس، کنیزی است که در خانواده فرمانده واترفورد و همسرش، برای بقا در این جامعه جدید و وحشتناک میجنگد.
مانند بسیاری از دیستوپیاها، داستان ندیمه در یک رژیم “توتالیتار” میگذرد. اتوود(نویسنده کتاب) اشاره کرده که این رژیم ها اهمیت زیادی به لباس میدهند و بسیاری از توتالیتاریسمها از لباسهای اجباری برای شناسایی و کنترل مردم استفاده کردهاند. به ستاره های زرد یهودیان در زمان نازیها فکر کنید؟!
در نتیجه سریال سرگذشت ندیمه، به وضوح نشان میدهد که چطور میتوان با پوشش، یک جامعه را طبقهبندی کرد و هرکس با توجه به نوع پوشش، جایگاه و حق و حقوقهایش مشخص میشود و این سلسله مراتب توسط طراح لباسِ اثر، آنه کرابتری به بهترین شکل طراحی و نشان دادهشدهاست. وی برای رساندن پیام، ظاهر دیستوپیایی را طوری طراحیکرده که بااینکه داستان در آینده روایت میشود، اما در عین حال بسیار واپسگرا و قرون وسطایی است و بیننده احساس میکند که روایات مربوط به گذشته است.
طبق گفته نویسنده کتاب، لباسهای متواضعی که زنان گیلاد میپوشند، برگرفته از شمایلنگاری مذهبی غربی است و آنه کرابتری در کنار آن از لباس راهبهها، کیمونوهای ژاپنی، حجابهای ادیان، لباسهای ویکتوریایی، جنبش باهاوس آلمان و صنعتگرایی لباس کار در دهه ۱۹۰۰ الهام گرفتهاست که با اینکه تعداد لباسهای طراحیشده نسبتا کم است، اما پیام اثر را بسیار قوی و واضح به مخاطب منتقل میکند: مسئله تبعیض بین افراد یک اجتماع، طبقهبندی و از همه مهمتر کنترل. در نتیجه فشن همان اندازه که میتواند آزادی در پوشش بوجودبیاورد، میتواند باعث کنترل مردم نیز باشد. مانند اجبارکردن پوشیدن یک رنگ و یا یک فرم حجاب و یا حتی پوشیدن یونیفرم.
چرا قرمز؟!
از آنجایی که گیلاد قرار است دنیایی بدون متن باشد، ما شاهد نمادگرایی در سراسر صحنهها هستیم و طراحی لباس سریال به صورتی انجام شده که بدون دیدن اثر و فقط با نگاهکردن به تصاویر لباسها نیز میتوانیم متوجه سلسله مراتب کاراکترها در سریال بشویم.
اصلیترین و نمادیترین ظاهر بصری فیلم، رنگها و البته تضاد بین لباس قرمز و آبی هست. همانطور که گفته شد، در این جامعه یک شاخه خاصی از دین وجود دارد که وظیفه زنان را فقط برای فرزندآوری و مطیع بودن شوهر میدانستند و هر زنی خارج از این، گناهکار محسوب میشود. وی اگر توانایی بارداری داشتهباشد، لباسی بلند و نسبتا قرمز تنش میکنند واز آن لحظه هَندمِید یک خانواده میشود که این پوشش با هدف نشاندادن رحم یا شکم زن و رشد و عدم رشد آن طراحی شدهاست.
اما انتخاب رنگ این لباسها بیدلیل نیست! رنگ قرمز نشاندهنده توانایی باروری، قدرت، شجاعت و نمادی از خون (حیات) است و معمولا در ادبیات شخصیتهایی که فاحشه هستند یا علیه دین رفتار میکنند با قرمز توصیف میشوند. از دیگر دلایل انتخاب رنگ قرمز این است که آنان در میان جمعیت متمایز میشوند؛ بدینترتیب اگر از خط خارجشوند به راحتی گرفتار میشوند که این نیز با همان مسئله تحتسلطهبودن آنها مرتبط است.
وقتی کمی دقت میکنیم، متوجه میشویم که دو نوع قرمز در شنلها وجود دارد، یکی پر رنگتر و اشباعتر و دیگری کمی رنگورو رفتهتر که این میتواند نشاندهد که برخی از خدمتکاران یک یا دو سال بیشتر در آنجا بودهاند.
علاوهبر لباس قرمز، کنیزان، کلاه سفیدرنگی نیز میپوشند که نمادی از پاکی و بیگناهی میباشد و به گونهای نگاه آنها را کنترل میکند. بالههای سفید کلاهها، سر و صورتشان را میپوشانند تا به عبارتی از دنیا جداشوند یا دنیا را از آنها جداکنند و حجابهایی را داریم که تا زیر بینی آنها کشیدهمیشود. همچنین آنها از چکمههایی بلند با الهام از کفشهای نظامی استفاده میکنند که برای جلوگیری از خودکشی خدمتکاران، بدون بند طراحی شدهاند.
آبی ماریان(اشاره به مریم مقدس)؟!
در مقابل، همسران فرماندگان، آبی میپوشند. پوشش خانمهای خانه با سیلوئت مرتبتر و کرستهای تنگتر و پوشیده و با آرایش کم، ظاهری بهتر نسبت به هندمیدها دارند چرا که باید سرتر از آنها به نظر بیایند. رنگ آبی، رنگی زیبا و قدرتمند و مقدس(نشانی مریم مقدس) است و در عین حال نمادی از سرسپردگی و بیصدایی آنهاست که از بسیاری جهات نیز، قدرت بیشتری نسبت به خدمتکاران ندارند و تحت سلطه شوهران خود هستند و وقتی از خط خارج میشوند، مجازات میشوند.
در کنار این دو گروه، Aunts گروهی خشن و بیرحم که مسئول انضباط و تنبیه هستند، با رنگهای خاکی و کدر نمایش دادهمیشوند و تنها گروهی هستند که کمربند دارند.لباس های آنان بسیار یادآور یونیفرم نازیهای آلمان هستند.
سرگذشت ندیمه، سمبولی برای دفاع از حقوق زنان
آنه کرابتری، طراح صحنه و لباس سریال سرگذشت ندیمه، در مصاحبهای میگوید:« وقتی برای اولینبار کار روی نمایش را شروع کردم، در واقع متوجه نشدم که کتاب خیلیوقت پیش نوشتهشدهاست.» همچنین میگوید:«میان زندگی واقعی و فیلمنامهما شباهتهای دائمی وجود دارد.» بنابراین وی به فکر طراحی لباسی با تاثیر فرهنگی افتاده و شما حتی اگر این سریال را ندیدهباشید یا رمان آن را نخواندهباشید، احتمالاً تصاویری از لباسهای معروف این اثر را دیدهاید. شنل قرمز و کلاه سفید از «سرگذشت ندیمه» در زندگی واقعی نیز ظاهر و به نماد اعتراض و مقاومت تبدیل شدهاست، زیرا که معترضان آن را نمادی از یک حکومت سرکوبگر میدانند که با زنان بهعنوان دارایی رفتار میکند و به دنبال کنترل حقوق باروری آنهاست.
جمع بندی
طراحی لباس فیلم و سریال از جذابترین شاخههای فشن است که معمولا در آن، لباسها با دقت و جزئیات بسیاری طراحی و انتخاب میشوند. در سریال طراحی لباس سریال سرگذشت ندیمه، با اینکه در نگاه اول همه شخصیتها به صورت ارتشی وار، یکنواخت به نظر میرسند، اما در جزئیات باهم متفاوت هستند که شخصیت آنها را متمایز میکند و تمامی جزئیات مثل آویزان شدن شنل یا پوشیدن و نپوشیدن آنها پیامی را به مخاطب میرساند. در این اثر بسیار از قابلیت نمادین وسایل و رنگها استفادهشده و طبق گفته جولی برگوف، طراح تولید اثر، با توجه به موضوع و فضای فیلم، هر قسمت از طراحی صحنه و میزانسن، از لباسها تا دکور اتاق، عمدی و با زحمت و دقت انتخاب شدهاست و هیچ جزئیاتی در آن بدون منظور نیست. پس اگر قبلا با وسواس این سریال را تماشا نکردید، پیشنهاد میکنم که حتما بار دیگر و با دقت آن را تماشا کنید.